معنی posição
posição
موقعیت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با posição
oposição
oposição
مُخالِفَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
exposição
exposição
نَمایِشگاه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
petição
petição
دَرخوٰاست، دادخواست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
poluição
poluição
آلودِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
punição
punição
مُجازات
دیکشنری پرتغالی به فارسی
volição
volição
اِرادِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
imposição
imposição
تَحمیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
suposição
suposição
فَرضیِّه، فَرض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
porção
porção
بَخش
دیکشنری پرتغالی به فارسی