معنی pisotear
pisotear
پا له کردن، زیر پا گذاشتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با pisotear
pisotear
pisotear
پا لِه کَردَن، زیر پا گُذاشتَن، مُحکَم قَدَم زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
picotear
picotear
نُوک زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gimotear
gimotear
بِه آرامی گِریِه کَردَن، نالِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pilotar
pilotar
هِدایَت کَردَن، خَلَبان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pivoter
pivoter
چَرخاندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
piloter
piloter
هِدایَت کَردَن، خَلَبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
picoter
picoter
سوزِش داشتَن، سوزَن سوزَن شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pilotar
pilotar
هِدایَت کَردَن، خَلَبان
دیکشنری پرتغالی به فارسی