معنی ornado
ornado
تزیینی، آراسته
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با ornado
ornato
ornato
تَزیِینی، آراستِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
morado
morado
سیاه و آبی، بَنَفش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ordenado
ordenado
آراستِه، مُرَتَّب، تَر و تَمیز، تَرتِیب دار، مُنَظَّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
orador
orador
سُخَنوَر، بُلَندگو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
odiado
odiado
نِفرَت اَنگیز، مَنفور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fornido
fornido
قَوی هِیکَل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
adornado
adornado
تَزیِینی، تَزئِین شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rosado
rosado
صورَتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cornudo
cornudo
دارایِ شاخ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی