معنی oprimir
oprimir
ستم کردن، ظلم کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با oprimir
oprimir
oprimir
سِتَم کَردَن، را فِشار دَهید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
deprimir
deprimir
اَفسُردِه کَردَن، اَفسُردِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
imprimir
imprimir
چاپ کَردَن، چاپ کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reprimir
reprimir
سَرکوب کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
comprimir
comprimir
فِشُردِه کَردَن، فِشُردِه سازی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
optimis
optimis
خُوشبین، خُوش بینانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
opprimer
opprimer
سِتَم کَردَن، ظُلم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
suprimir
suprimir
سَرکوب کَردَن، حَذف کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
deprimir
deprimir
اَفسُردِه کَردَن، اَفسُردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی