معنی operaticamente
operaticamente
اپرایانه، به صورت عملیّاتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با operaticamente
operativamente
operativamente
بِه طُورِ عَمَلیّاتی، بِه صورَتِ عَمَلیّاتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
operáticamente
operáticamente
اُپِرایانِه، بِه صورَتِ عَمَلیّاتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
operativamente
operativamente
بِه طُورِ عَمَلیّاتی، بِه صورَتِ عَمَلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
operativamente
operativamente
بِه طُورِ عَمَلیّاتی، بِه صورَتِ عَمَلیّاتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
operisticamente
operisticamente
اُپِرایانِه، بِه صورَتِ عَمَلیّاتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
praticamente
praticamente
بِه طُورِ عَمَلی، عَمَلاً
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
praticamente
praticamente
بِه طُورِ عَمَلی، عَمَلاً
دیکشنری پرتغالی به فارسی