معنی neutralmente
neutralmente
به طور خنثیٰ، به صورت خنثیٰ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با neutralmente
neutralmente
neutralmente
بِه طُورِ خُنثیٰ، بِه صورَتِ خُنثیٰ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
neutralmente
neutralmente
بِه طُورِ خُنثیٰ، بِه صورَتِ خُنثیٰ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
naturalmente
naturalmente
طَبیعَتاً، بِه طُورِ طَبیعی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
teatralmente
teatralmente
بِه طُورِ تِئاتری، بِه صورَتِ تِئاتری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
naturalmente
naturalmente
طَبیعَتاً، بِه طُورِ طَبیعی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
teatralmente
teatralmente
بِه طُورِ تِئاتری، بِه صورَتِ تِئاتری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
naturalmente
naturalmente
طَبیعَتاً، بِه طُورِ طَبیعی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
teatralmente
teatralmente
بِه طُورِ تِئاتری، بِه صورَتِ تِئاتری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
centralmente
centralmente
بِه طُورِ مَرکَزی، مَرکَزی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی