ترجمه morno به فارسی - دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با morno
mocno
- mocno
- بِه طُورِ قُدرَتمَند، بِه صورَتِ قُطری، با قُدرَت زیاد، با قُدرَت، بِه شِدَّت، بالا، مُحکَم، تَمبر، خُردکُنَندِه، بِه طُورِ شَدید، مَشروط، با دِقَّت، قَوی
دیکشنری لهستانی به فارسی