معنی morbidade
morbidade
بیماری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با morbidade
morenidade
morenidade
تیرِگی رِنگ، قَهوِه ای بودَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
moralidade
moralidade
فَضیلَت، اَخلاق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
morbide
morbide
بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه، بیمارگونِه، مَرگبار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morbide
morbide
بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه، بیمارگونِه، مَرگبار
دیکشنری آلمانی به فارسی
morbide
morbide
مَرگبار، بیمارگونِه، بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه
دیکشنری هلندی به فارسی