معنی molhar
molhar
غوطه ور شدن، مرطوب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با molhar
moldar
moldar
قالِب دادَن، شِکل، اُلگو ساختَن، شَکل دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
olhar
olhar
چَشم دوختَن، نِگاه کَردَن، نِگَاه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
montar
montar
زین گُذاشتَن، سَوار کَردَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moldear
moldear
قالِب دادَن، قالِب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
volcar
volcar
بَرگَشت دادَن، واژگون شُدَن، دَفع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
colgar
colgar
آویزان بودَن، آویزان کَردَن، آویزان شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
soltar
soltar
اَنداختَن، رَها کَردَن، بی اِختیار گُفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
soldar
soldar
لَحیم کَردَن، جوش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
amolgar
amolgar
فُرو رَفتَن، فُرورَفتِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی