معنی missão
missão
مأموریت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با missão
mission
mission
مَأموریَت، تَکلیف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
misero
misero
فَقیر، بَدبَخت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
admissão
admissão
وُرُود، پَذیرِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ressão
ressão
سَرکوب، وَاکُنِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
missie
missie
مَأموریَت
دیکشنری هلندی به فارسی
missen
missen
اَز دَست دادَن، خانُم
دیکشنری هلندی به فارسی
mismo
mismo
مُشَابِه، هَمان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
misto
misto
مَخلوط، مُختَلَط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
visão
visão
بینِش، بینایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی