معنی lançar
- lançar
- ریختن، پرتاب کردن، راه اندازی کردن، انداختن، نیزه انداختن
واژههای مرتبط با lançar
lancar
- lancar
- رَوان
lanzar
- lanzar
- اَنداختَن، راه اَندازی، پَرتاب کَردَن، راه اَندازی کَردَن، ریختَن، نِیزِه اَنداختَن
dançar
- dançar
- رَقصیدَن، بَرایِ رَقصیدَن
lancer
- lancer
- اَنداختَن، پَرتاب، پَرتاب کَردَن، راه اَندازی کَردَن، نِیزِه اَنداختَن
plantar
- plantar
- کاشت کَردَن، گیاه
planear
- planear
- بَرنامِه ریزی کَردَن، بَرنامِه ریزی کُنید
cantar
- cantar
- خوٰاندَن، بِخوٰان، سُرود خوٰاندَن
cansar
- cansar
- خَستِه شُدَن، تایِر
mandar
- mandar
- دَستور دادَن، اِرسال کُنید