معنی jogo
jogo
بازی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با jogo
jego
jego
مَربوط بِه آن، دَریایی، او، فَداکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
joto
joto
گَرم و خُشک، گَرما، گَرم، گَرمایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی