معنی irregular
irregular
ناهمگون، نامنظّم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با irregular
irregular
irregular
ناهَمگون، نامُنَظَّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Irregular
Irregular
نامُنَظَّم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
irregolare
irregolare
ناهَمگون، نامُنَظَّم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
arreglar
arreglar
اِصلاح کَردَن، تَرتِیب دَهید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
regular
regular
تَنظِیم کَردَن، مُنَظَّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
regular
regular
تَنظِیم کَردَن، مُنَظَّم
دیکشنری پرتغالی به فارسی