معنی iradamente
iradamente
با عصبانیّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با iradamente
crúdamente
crúdamente
خام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fracamente
fracamente
بِه طُورِ ضَعیف، ضَعیف، بِه طُورِ جُزئی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
crudamente
crudamente
ظالِمانِه، خام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crudamente
crudamente
خام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
raramente
raramente
بِه نُدرَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
raramente
raramente
بِه نُدرَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
raramente
raramente
بِه نُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی