معنی inútil
inútil
غیر مفید، بی فایده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با inútil
inútil
inútil
بی نَتیجِه، بی فایِدِه، غِیرِ مُفید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
initial
initial
اَوَّلی، اَوَّلیِّه
دیکشنری آلمانی به فارسی
initial
initial
اَوَّلی، اَوَّلیِّه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inutile
inutile
غِیرِ ضَروری، بی فایِدِه، غِیرِ مُفید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inutile
inutile
بی نَتیجِه، بی فایِدِه، غِیرِ ضَروری، غِیرِ مُفید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intim
intim
صَمیمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intim
intim
بِه طُورِ صَمیمانِه، صَمیمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
fútil
fútil
بی نَتیجِه، بیهودِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inti
inti
مَضمون، هَستِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی