معنی interruptor
interruptor
قطع کننده، سوئیچ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با interruptor
interruptor
interruptor
قَطع کُنَندِه، سوئیچ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interruption
interruption
تَوَقُّف، وَقفِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
interrupteur
interrupteur
قَطع کُنَندِه، سوئیچ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
interceptor
interceptor
رَهگیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interruttore
interruttore
قَطع کُنَندِه، سوئیچ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Interrupter
Interrupter
قَطع کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی