interrompre interrompre اِظهار نَظَر کَردَن، قَطع کَردَن، مُتِوَقِّف کَردَن، مُزاحِمَت کَردَن دیکشنری فرانسوی به فارسی
interrompere interrompere اِظهار نَظَر کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، مُتِوَقِّف کَردَن، مُختَل کَردَن، مُزاحِمَت کَردَن دیکشنری ایتالیایی به فارسی
interrumpir interrumpir اِظهار نَظَر کَردَن، قَطع کَردَن، مُختَل کَردَن، مُزاحِمَت کَردَن دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interroger interroger آزمون دادَن، سُؤال، بازجویی کَردَن، پُرس و جو کَردَن، نَظَرسَنجی کَردَن دیکشنری فرانسوی به فارسی