معنی interjector
interjector
جمله معترضه گو، میان گیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با interjector
Interjector
Interjector
جُملِه مُعتَرِضِه گُو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
interjection
interjection
تَعَجُّب، اَلِفبا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
interjecteur
interjecteur
جُملِه مُعتَرِضِه گُو، میانِ گیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
interceptor
interceptor
رَهگیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی