معنی intercalar
intercalar
اظهار نظر کردن، بهم می ریزند، متناوب قرار دادن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با intercalar
intercalar
intercalar
مُتِناوِب قَرار دادَن، دَرج کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intercaler
intercaler
مُتِناوِب قَرار دادَن، قَرار دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intercalador
intercalador
جُملِه مُعتَرِضِه گُو، مُداخِلِه گَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی