معنی interação
interação
تعامل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با interação
iteração
iteração
تِکرَار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
alteração
alteração
تَغییر، تَغییر دَهید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
interseção
interseção
تَقَاطُع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inveteração
inveteração
ریشِه داری، عَدَمِ وابَستِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inserção
inserção
دَرج
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intenção
intenção
قَصد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
infração
infração
تَخَلُّف، نَقض
دیکشنری پرتغالی به فارسی