معنی instilação
instilação
چکاندن، القای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با instilação
instalação
instalação
تَسهِیلات، نَصب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
destilação
destilação
تَقطِیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inspiração
inspiração
اِلهام، اِلهام بَخش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inativação
inativação
غِیرِفَعّال سازی
دیکشنری پرتغالی به فارسی