معنی inserção
inserção
درج
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با inserção
deserção
deserção
اِنحِراف، فَرار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
instrução
instrução
دَستورُالعَمَل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inspeção
inspeção
بازرَسی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inscrição
inscrição
کَتیبِه، ثَبتِ نام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
interação
interação
تَعَامُل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intenção
intenção
قَصد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
invenção
invenção
اِختِراع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
infecção
infecção
عُفونَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
isenção
isenção
مُعافِیَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی