معنی inoculação
inoculação
تزریق واکسن، تلقیح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با inoculação
incubação
incubação
دَورِه نَهُفتِگی، جوجِه کِشی
دیکشنری پرتغالی به فارسی