معنی inibir
inibir
ممانعت کردن، مهار کند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با inibir
inhibir
inhibir
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inibire
inibire
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
initier
initier
آغاز کَردَن، آغاز کُنَد، شُروع کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inhiber
inhiber
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inicio
inicio
آغاز، شُروع کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
iniciar
iniciar
آغاز کَردَن، شُروع کُنید، شُروع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exibir
exibir
نَمایِش دادَن، نَمایِش دادِه شَوَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inizio
inizio
آغاز، شُروع کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inibito
inibito
مَحدود، مَهار شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی