معنی infração
infração
تخلّف، نقض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با infração
inflação
inflação
تَوَرُّم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
iteração
iteração
تِکرَار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inovação
inovação
نُوآوَری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
interação
interação
تَعَامُل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
refração
refração
اِنکِسار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
infecção
infecção
عُفونَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inalação
inalação
اِستِنشاق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
informação
informação
اِطّلاعات
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fração
fração
کَسری
دیکشنری پرتغالی به فارسی