معنی inconsolável
inconsolável
دلداده، تسلّی ناپذیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با inconsolável
incontrolável
incontrolável
غِیرِقابِلِ مَهار، غِیرِ قابِلِ کُنتُرُل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inconsolabel
inconsolabel
دِلدادِه، تَسَلِّی ناپَذیر
دیکشنری هلندی به فارسی