معنی imundo
imundo
کثیف، ناپاک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با imundo
smunto
smunto
فَرسودِه، مُضطَرِب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
imenso
imenso
عَظیم، بِسیار زیاد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kimuundo
kimuundo
فُرمولی، اَز نَظَرِ ساختاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kimondo
kimondo
شَهابی، شَهاب سَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
muundo
muundo
ساختار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mdundo
mdundo
ریتم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uyundo
uyundo
بازسازی، ساختار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mando
mando
فَرماندِهی، فَرمان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fundo
fundo
پَس زمینِه، پایین
دیکشنری پرتغالی به فارسی