معنی herança
herança
وراثت، میراث
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با herança
merana
merana
مُشتاق، اَز بِین رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
heran
heran
تَعَجُّب کَردَن، شِگِفت زَدِه شُد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی