معنی guardar
guardar
نگهبانی کردن، ذخیره کنید، گنجینه کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با guardar
guardar
guardar
ذَخیرِه کَردَن، نِگَه دارید، نِگَهبانی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
guardare
guardare
تَماشا کَردَن، تَمَاشَا کُن، چَشم دوختَن، نِگاه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
guardado
guardado
مُحافِظَت شُدِه، ذَخیرِه شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cuadrar
cuadrar
مُرَبَّع کَردَن، مُرَبَّع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
quadrar
quadrar
مُرَبَّع کَردَن، مُرَبَّع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
guardado
guardado
مُحافِظَت شُدِه، ذَخیرِه شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
garder
garder
نِگَه داشتَن، نِگَه دارید، نِگَهبانی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی