معنی grelhado
grelhado
کبابی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با grelhado
grelhar
grelhar
کَباب پَز کَردَن، کَباب، کَباب پَزیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gelado
gelado
سَرد، بَستَنی، یَخ زَدَه، یَخِی، خِیلی سَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی