معنی gestação
gestação
بارداری، حاملگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با gestação
estação
estação
ایستگاه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cessação
cessação
تَوَقُّف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
hesitação
hesitação
تَردِید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tentação
tentação
فَریبَندِگی، وَسوَسِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
geração
geração
نَسل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gestão
gestão
مُدیریَّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی