معنی garantir
garantir
مطمئن شدن، برای تضمین، اطمینان کردن، ضمانت دادن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با garantir
garantir
garantir
ضِمانَت دادَن، اِطمینان حاصِل شَوَد، مُطمَئِن شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
garantie
garantie
ضِمانَت نامِه، تَضمین می کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
garantia
garantia
اِطمینان، تَضمین می کُنَد، ضِمانَت نامِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
garantire
garantire
ضِمانَت دادَن، تَضمین می کُنَد، مُطمَئِن شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
garantie
garantie
ضِمانَت نامِه، گارانتی
دیکشنری هلندی به فارسی
garanti
garanti
ضِمانَت شُدِه، تَضمین شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
garanti
garanti
ضِمانَت نامِه، تَضمین می کُنَد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
agrandir
agrandir
بُزُرگ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
garantiert
garantiert
ضِمانَت شُدِه، تَضمین شُدِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی