معنی frontalmente
frontalmente
از روبرو، از جلو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با frontalmente
frontalmente
frontalmente
اَز روبِرو، اَز جِلو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frontalmente
frontalmente
اَز روبِرو، اَز جِلو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
frontalement
frontalement
اَز روبِرو، اَز جِلو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prontamente
prontamente
بِه طُورِ سَریع، بِه سُرعَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
prontamente
prontamente
بِه طُورِ سَریع، بِه راحَتی، بِه آسانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی