معنی frear
frear
ترمز کردن، ترمز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با frear
frenar
frenar
تُرمُز کَردَن، مَحدود کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
freír
freír
تابِه کَردَن، سُرخ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fregar
fregar
پاک کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
crear
crear
ایجاد کَردَن، ایجاد کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی