معنی fraturar
fraturar
شکستن، شکستگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با fraturar
fracturar
fracturar
شِکَستَن، شِکَستِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
faturar
faturar
صورَتحِساب دادَن، فاکتُور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fracturer
fracturer
شِکَستَن، شِکَستِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
facturar
facturar
صورَتحِساب دادَن، صورَت حِساب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
triturar
triturar
پارِه کَردَن، خُرد کَردَن، لَهو کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fratturare
fratturare
شِکَستَن، شِکَستِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
saturar
saturar
اِشباع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fatorar
fatorar
عامِل بودَن، عامِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
saturar
saturar
اِشباع کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی