معنی franco
franco
مستقیم، صریح، بی پرده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با franco
franco
franco
بی پَردِه، صَریح
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
franco
franco
بی پَردِه، صَریح
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
branco
branco
سِفید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frango
frango
مُرغی، مُرغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
franc
franc
بی پَردِه، صَریح، مُستَقیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fraco
fraco
ضَعیف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
froncé
froncé
چِهرِه دَرهَم، جَمع آوَری کَرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fresco
fresco
تازِه، باحال، خُنَک، سَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rancio
rancio
تُرش، فاسِد، کُهنِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی