معنی fornecer
fornecer
تأمین کردن، عرضه کند، ارائه دادن، تهیّه کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با fornecer
florecer
florecer
رُونَق یافتَن، شُکوفا شَوَد، شُکوفِه دادَن، گُل دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fornecedor
fornecedor
دَلّال، تَامین کُنَندِه، تَهیِّه کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
froncer
froncer
چُروک شُدَن، اَخم کَردَن، چِهرِه دَر هَم کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ofrecer
ofrecer
اِرائِه دادَن، پیشنَهاد، پیشنَهاد دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
forcer
forcer
اِجبار کَردَن، زور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
foncer
foncer
سَریع حَرَکَت کَردَن، عَجَلِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی