معنی fétido
fétido
بدبو، متعفّن، زننده، بوی بد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با fétido
fétido
fétido
بَدبُو، مُتَعَفِّن، بوی بَد، زَنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fétide
fétide
بَدبُو، مُتَعَفِّن، بوی بَد، زَنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fetido
fetido
بَدبُو، مُتَعَفِّن، بوی بَد، زَنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gélido
gélido
سَرد، یَخِی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fluido
fluido
رَوان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pitido
pitido
بوق زَدَن، سوت زَدَن، بوق زَنی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
método
método
رَوِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cético
cético
شَک دار، مَشکوک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ferido
ferido
آسیب دیدِه، مَجروح شُد، مَجروح، زَخم زَنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی