معنی feio
feio
زشت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با feio
fein
fein
بِه طُورِ دَقیق، خوب
دیکشنری آلمانی به فارسی
frio
frio
سَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
meio
meio
نِیمِه، کامِلاً، میانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
feit
feit
واقِعیَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
feo
feo
زِشت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی