معنی falhando
falhando
با شکست، شکست خوردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با falhando
falhado
falhado
نامُوَفَّق، شِکَست خُورد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
saltando
saltando
پَرِش، پَریدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
falado
falado
گُفتِه شُدِه، صُحبَت کَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی