معنی falhado
falhado
ناموفّق، شکست خورد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با falhado
falhando
falhando
با شِکَست، شِکَست خُوردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
falado
falado
گُفتِه شُدِه، صُحبَت کَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fallido
fallido
نامُوَفَّق، شِکَست خُورد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
calmado
calmado
آرامِش دادِه شُدِه، آرام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
malvado
malvado
شَرور، شَریر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fechado
fechado
بَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
falador
falador
پُر حَرف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rachado
rachado
تَرَک خُوردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
salgado
salgado
مِلحی، شور، نَمَکین شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی