معنی fabricar
fabricar
ساختن، ساخت، تولید کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با fabricar
fabricar
fabricar
تَولِید کَردَن، ساخت، ساختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fabricant
fabricant
سازَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fabbricare
fabbricare
تَولِید کَردَن، ساخت، ساختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fabricage
fabricage
ساخت، تَولِید
دیکشنری هلندی به فارسی
abrigar
abrigar
پوشاندَن، پَناهگاه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abdicar
abdicar
کِنارِه گیری کَردَن، کِنارِه گیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abrigar
abrigar
پَناه دادَن، پَناهگاه، خانِه داشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
abdicar
abdicar
کِنارِه گیری کَردَن، کِنارِه گیری
دیکشنری پرتغالی به فارسی