معنی extrair
- extrair
- استخراج کردن، استخراج کنید، معدن استخراج کردن
واژههای مرتبط با extrair
extraer
- extraer
- اِستِخراج کَردَن، اِستِخراج کُنید، مَعدَن اِستِخراج کَردَن
extraire
- extraire
- اِستِخراج کَردَن، اِستِخراج کُنید، مَعدَن اِستِخراج کَردَن
extradir
- extradir
- اِستِرداد کَردَن، اِستِرداد
extraviar
- extraviar
- جای خُود را گُم کَردَن، گُمراه کَردَن، گُم کَردَن
extraño
- extraño
- تَرسناک، عَجیب، عَجیب و غَریب، غَریب، غِیرِ مُرتَبِط
entrain
- entrain
- سَرزِندِگی، پُر جُنب و جوش
extrader
- extrader
- اِستِرداد کَردَن، اِستِرداد
extraviar
- extraviar
- گُم کَردَن، نابِجا، جای خُود را گُم کَردَن
retrair
- retrair
- بازپَس کِشیدَن، پَس گِرِفتَن