معنی extradir
- extradir
- استرداد کردن، استرداد
واژههای مرتبط با extradir
extrader
- extrader
- اِستِرداد کَردَن، اِستِرداد
extrair
- extrair
- اِستِخراج کَردَن، اِستِخراج کُنید، مَعدَن اِستِخراج کَردَن
extraviar
- extraviar
- جای خُود را گُم کَردَن، گُمراه کَردَن، گُم کَردَن
extraditar
- extraditar
- اِستِرداد کَردَن، اِستِرداد
extraire
- extraire
- اِستِخراج کَردَن، اِستِخراج کُنید، مَعدَن اِستِخراج کَردَن
extraviar
- extraviar
- گُم کَردَن، نابِجا، جای خُود را گُم کَردَن
extraer
- extraer
- اِستِخراج کَردَن، اِستِخراج کُنید، مَعدَن اِستِخراج کَردَن