معنی exigir
exigir
تقاضا کردن، نیاز دارند، تحمیل کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با exigir
exigir
exigir
تَحمیل کَردَن، تَقاضا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
eximir
eximir
مُعاف کَردَن، مُعاف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exiger
exiger
تَحمیل کَردَن، نِیَاز دارَند، تَقاضا کَردَن، نِیَاز داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
erigir
erigir
بَر پا کَردَن، ایستادِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exibir
exibir
نَمایِش دادَن، نَمایِش دادِه شَوَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
existir
existir
وُجود داشتَن، وُجُود داشتِه باشَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exiliar
exiliar
تَبعِید کَردَن، تَبعِید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exhibir
exhibir
نَمایِش دادَن، نَمایِش دادِه شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exiler
exiler
تَبعِید کَردَن، تَبعِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی