معنی execução
execução
اجرا، اعدام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با execução
reexecução
reexecução
بازسازی، اِجرایِ مُجَدَّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
elocução
elocução
تَلَفُّظ، بَیان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
exceção
exceção
اِستِثنا
دیکشنری پرتغالی به فارسی