معنی estrela
estrela
ستاره داغ، ستاره
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با estrela
estrella
estrella
سِتارِه داغ، سِتارِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
destreza
destreza
چابُکی، مَهارَت، زِبَردَستی، زیرَکی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
destreza
destreza
زیرَکی، مَهارَت، چابُکی، زِبَردَستی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
estrelato
estrelato
شُهرَت، سِتارِه شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
estremo
estremo
بیشتَرین، اِفراطی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی