معنی estalar
- estalar
- ترق ترق کردن، ضربه محکم و ناگهانی، جویدن با صدا، خرد کردن، ضربه سریع زدن
واژههای مرتبط با estalar
escalar
- escalar
- تَشدِید کَردَن، صُعود، صُعود کَردَن، مِقیاس کَردَن
estallar
- estallar
- صِدایِ اِنفِجار دادَن، تَرکیدَن
estafar
- estafar
- فَریب دادَن، تَقَلُّب
escalar
- escalar
- بالا رَفتَن، صُعود، صُعود کَردَن، مِقیاس کَردَن
exhalar
- exhalar
- بازدَم کَردَن، بازدَم
destilar
- destilar
- تَقطِیر کَردَن، تَقطِیر کُنید
instalar
- instalar
- نَصب کَردَن، نَصب کُنید
resbalar
- resbalar
- سُر خُوردَن، لَغزِش
señalar
- señalar
- اَنگُشتِ اِشارِه کَردَن، اِشارِه کُند، اِشارِه کَردَن، عَلامَت دادَن