معنی estabelecer
estabelecer
تاسیس کردن، برای ایجاد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با estabelecer
restabelecer
restabelecer
دُوبارِه بَیان کَردَن، بازگَرداندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
establecer
establecer
تَاسیس کَردَن، ایجاد کُنَد، تَنظِیم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
restablecer
restablecer
دُوبارِه بَیان کَردَن، بازگَرداندَن، ریست کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی