معنی espancado
espancado
پریشان، کتک خورده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با espancado
estancado
estancado
ایستا، راکِد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
espalhado
espalhado
پَراکَندِه، گُستَرِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
espancar
espancar
ضَربِه زَدَن، زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی